حلماحلما، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

حلمای خوب و نازنین

عیدتون مبارک دوستای خوبم

سلام دوستای گلم، پیشاپیش عید نوروزو بهتون تبریک میگم ، به امید سالی خوب برای همتون، یک شعر قشنگ هم به این بهانه براتون گذاشتم که تو برنامه ی فیتیله اجرا شده: تو کوچه و محله پر شده از عطر یاس   تو شاخه درخت ها شکوفه های گیلاس   خانه مادربزرگ شلوغ و پر هیاهو محله قدیمی کوچه های تودرتو   تو جشن عید نوروز نقل و نبات و آجیل   اول میریم دیدن بزرگترهای فامیل   بهار رسیده از راه با عطر و بوی نسیم   یکی یکی به فامیل نوروزو تبریک میگیم   پدربزرگ دوباره به همه عیدی میده بچه ها شادو خندون دوباره جشن عیده ...
19 اسفند 1394

جوجه نوک نوکی

یک جوجه بود به هر چیزی نوک می زد. به زمین ، درخت، اسباب بازی بچه ها، به آدم ها و بند کفش ها هم نوک می زد. برای همین به او می گفتند: جوجه نوک نوکی ! جوجه نوک نوکی یک روز صبح از خواب بیدار شد . رفت تا چیزی پیدا کند .و به آن نوک بزند. رفت و رفت تا اینکه یک چیز قلقلی دید. رفت جلو . می خواست نوک بزند. قلقلی قل خورد و رفت جلوتر . جوجه هم رفت دنبالش. باز هم تا آمد نوک بزند ، قلقلی قل خورد و در رفت. قلقلی بدو ، نوک نوکی بدو. تا این که قلقلی خسته شد. ایستاد و گفت:  چی از جان من می خواهی؟ مگه من کرمم می خواهی مرا بخوری! من چسبم. نوک نوکی گفت: کاری ندارم چی هستی. یک نوک می زنم و می روم . چسب قلقلی گفت: خب بزن. ...
17 بهمن 1394

کوکو و زمستان

زمستان از راه رسیده بود و سرمای شدیدی همه جا را فرا گرفته بود. پرنده ای کوچولو به نام کوکو موقع کوچ از بقیه ی دوستانش جا مانده بود. او تنها و خسته بود و تصمیم گرفت به اولین درختی که رسید بماند تا دوباره در بهار دوستانش راپیداکند .                                                                                                                      ...
13 دی 1394

مادربزرگ قصه گو

مادربزرگم جانم فدایش سرمی گذارم روی پاهایش دستی می کشد بر سرو رویم من مثل گل ها او را می بویم قصه می گوید از دیو و پری می زنم با او هر کجا سری خوابم می برد با قصه هایش یک رختخواب است روی پاهایش من هم می خواهم مثل او باشم مادر بزرگی قصه گو باشم ...
15 آذر 1394

بوی محرم

دوستای گلم سلام ، باز هم محرم امام مهربونمون از راه رسید و من با شعر بوی محرم پیشتون اومدم: غربت و غم می باره از آسمون قد تموم دونه های بارون تو کوچه ها بوی محرم می یاد از دور دورا حضرت آدم می یاد یکی یکی میان به دنبال هم فرشته ها برای سوگ و ماتم نشسه غم رو سینه های مردم آتیش گرفته خوشه های گندم پرچمای سیاه هوایی شدن عشقای ساده هم خدایی شدن هرکی می بینی یا حسین می خونه امام حسین و از خودش می دونه نام حسین هنوز چقد غریبه هرچی بگی امام حسین نجیبه غریبی امام حسین ساده نیس هرکی با او نباشه آزاده نیس ...
4 آبان 1394

پاییز

دوستای خوبم سلام، فصل قشنگ پاییز از راه رسیده، یه شعر کوتاه براتون گذاشتم امیدوارم دوست داشته باشین. پاییز اومد دوباره برگاشدن ستاره ستاره طلایی زرد وسرخ وحنایی آمد باد شبانه  برگا را دانه دانه از شاخه ها جدا کرد توی هوا رها کرد  
5 مهر 1394

ولادت امام رضا (ع)

سلام دوستای خوب و نازم . میلاد امام مهربونمون امام رضا (ع) رو به همتون تبریک میگم . یه شعر کوچولو هم براتون گذاشتم. رضا(ع)که نور خداست        امام هشتم ماست رئوف و مهربونه                 دردامونو می­دونه می­کنه مارو دعوت            می­ریم مشهد زیارت اونجا مثل بهشته                پر شده از فرشته با پدر و مادرم              &...
4 شهريور 1394

روشهای مراقبت از نوزاد در گرمای تابستان

سلام دوست جونی های عزیزم ، توی این هوای گرم تابستون یه مطلب براتون گذاشتم که امیدوارم خوشتون بیاد ، لطفاً واسه خوندنش به ادامه مطلب مراجعه کنید. کودکان تازه به دنیا آمده توانایی این را ندارند که به شما بگویند که هوا گرم است و یا سرد است، امّا راه هایی وجود دارد که شما می توانید آن را چک کنید. دست تان را از زیر لباس بر روی پشت کودک تان قرار دهید و یا می توانید پشت گردن او را لمس کنید. این جا ها باید گرم باشند نه داغ و نه سرد . لمس کردن دست یا پاهای نوزاد راه دقیقی برای این که بگوییم او سردش است و یا گرمش است، نیست؛ چرا که دست و پاهای نوزاد معمولاً کمی سردتر از دیگر اندام های بدن او می باشد . * پوشش بر طبق یک قاعده ی کلی، نو...
10 مرداد 1394