حلماحلما، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

حلمای خوب و نازنین

شعر پروانه

تو باغچه خونه ما، درخت توت سبزی بود روی درخت توتمون یه پیله قشنگی بود تو پیله سفید ما یه کرم ابریشمی بود نخ سفید و خوشگلی به دور خود تنیده بود لباس زیبای تنم از نخ اون بافته شده ترمه رنگارنگ من از نخ اون ساخته شده کرم ابریشم ما حالا پروانه شده تو باغچه حیاط ما، اون داره پرواز می کنه ...
16 بهمن 1396

زمستون زیبا

برف می باره دونه دونه                 رو پشت بوم هر خونه   با هم می سازن بچه ها               آدم برفی تو کوچه ها   پرنده ها میرن سفر                        میرن به جای گرمتر   کوه و کمر سفید میشه           &...
25 دی 1396

قصه زیبای ماهی و رودخونه

یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود. در کنار یک کوهستان زیبا رودخانه ای وجود داشت که بسیار تنها بود.او هیچ دوستی نداشت. رودخانه یادش نمی آمد که چرا به کسی یا چیزی اجازه نمی دهد تا داخلش شنا کنند. او تنها زندگی می کرد و اجازه نمی داد ماهی ها، گیاهان و حیوانات از آبش استفاده کنند . به خاطر همین او همیشه ناراحت و تنها بود. یک روز، یک دختر کوچولو به طرف رودخانه آمد. او کاسه ی کوچکی به دست داشت که یک ماهی کوچولوی طلایی در آن شنا می کرد. دختر کوچولو می خواست با پدر و مادرش از این روستا به شهر برود و نمی توانست با خود ماهی کوچولو را ببرد. بنابراین تصمیم گرفت، ماهی کوچولو را آزاد کند. دختر کوچولو ماهی ک...
20 آبان 1396

ماه محرم

سلام دوستای گلم. شروع ماه محرم و شهادت امام مهربونمون رو بهتون تسلیت میگم و در این باره یه شعر محرمی براتون گذاشتم: دویدم و دویدم به کربلا رسیدم کنار نهر آبی لبهای تشنه دیدم یه باغبون خسته با یک دل شکسته کنار آب خسته زانو زده نشسته کوچولوی شش ماهه اگه طاقت بیاره عموجونش تو راهه آهای آهای ستاره یه دختر سه ساله ...
3 مهر 1396

قصه ی گردش لاک پشتها

سلام به همه دوستای خوب و مهربونم. امروز میخوام براتون یه قصه قشنگ به اسم "گردش لاک پشتها" بزارم. امیدوارم خوشتون بیاد  يكي بود يكي نبود . خانم لاك پشت و آقا لاك پشت تصميم گرفتند كه همراه پسرشان به گردش بروند . آنها بيشه اي كه كمي دورتر از خانه اشان بود را انتخاب كردند . وسايلشان را جمع كردند و به راه افتادند و بعد از يك هفته به آن بيشه قشنگ رسيدند .   سبدهايشان را باز كردند و سفره را چيدند ولي يكدفعه مامان لاك پشته با ناراحتي گفت : يادم رفت درقوطي بازكن را بياورم . پدر لاك پشت به پسرش گفت : پسرم تو برگرد و آن را بياور . پسرك اول قبول نكرد ، ولي پدر برايش توضيح داد كه ما بدون دربازكن نمي...
27 تير 1396

فرا رسیدن ماه رمضان

رمضان ماه عبادت فرصت بنده شدن   رمضان شوق اطاعت از گنه کنده شدن   رمضان بهار روح و به خدا پیوستن   رمضان شوکت زیبایی و زیبنده شدن   فرا رسیدن ماه رمضان بر شما عزیزان مبارک التماس دعا ...
10 خرداد 1396

اعیاد شعبانیه

سلام عزیزان. فرا رسیدن ماه مبارک شعبان و اعیاد شعبانیه رو به همه شما دوستای خوبم تبریک میگم. امیدوارم از این ماه پر خیر و برکت نهایت استفاده رو ببرید.  ...
11 ارديبهشت 1396